بررسی کوتاه سریال Game of thrones

 هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. خط اصلی داستانی رمزآلود و پیچیده برگرفته از پرفروش‌ترین مجموعه داستان‌های فانتزی جرج آر. آر. مارتین یعنی رمان ترانه  یخ و آتش. سریال بازی تاج و تخت یکی از محبوب ترین و ماندگارترین آثار اخیر تلویزیونی است که به خاطر شکستن کلیشه های رایج داستانی و تعریف یک موج نو در ارتباط مخاطب با داستان , سبکی حرفه ای در داستان پردازی را دنبال می کند که در نوع خود کم نظیر است . جرج آر. آر. مارتین نویسنده این اثر که خود نیز به نوعی وام دار جی آر تالکین نویسنده ارباب حلقه ها است توانسته اثری را خلق کند که محدود به زمان و مکان خاصی نیست بلکه همه چیز آن را انسان و رفتارهای انسانی از گذشته تا کنون تشکیل می دهد و تیپ های مختلفی از افراد را در بر می گیرد . 

  بازی تاج و تخت (Game of Thrones) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی به سبک خیال‌پردازی حماسی است که توسط دیوید بنیاف و دی. بی. وایس برای شبکه اچ‌بی‌او ساختهشده‌است. این مجموعه برگرفته از پرفروش‌ترین مجموعه داستان‌های فانتزی جرج آر. آر. مارتین یعنی ترانه یخ و آتش است.

داستان سریال در قاره‌های خیالی وستروس و اسوس، در نزدیکی پایان یک تابستان ۱۰ ساله اتفاق می‌افتد و چندین خط داستانی را دنبال می‌کند.بازی تاج و تخت رکورددار تعداد بیننده در شبکه اچ‌بی‌او است و در کشورهای مختلف طرفداران زیادی دارد. با وجود استفاده از برهنگی، خشونت و خشونت جنسی که انتقاداتی را به این مجموعه وارد آورده، منتقدین نظرات مثبت فراوانی در مورد این سریال داشته‌اند. به دلیل نوسان شدید داستان در تعریف موقعیت ها و اتفاقات بیننده شانس چندانی برای پیش بینی درست آینده ندارد و مجبور است فقط در زمان حال داستان را دنبال کند و در مورد هیچ چیزی قضاوت نکند تعلیق زیادی که در روایت داستان وجود دارد به نوعی روح و روان وی را به بازی می گیرد و کاسه صبر او را تا مرز لبریز شدن می برد و این برای بیننده تجربه جدیدی است که احساس می کند حتی شخصیت های داستان نیز از آخر و عاقبت خود خبر ندارند چه برسد به او که تنها بیننده است.

برخی از شخصیت‌ها و داستان‌های مجموعه برگرفته از دوره‌های مختلف تاریخ اروپا هستند. جنگ رزها (۸۵–۱۴۵۵ میلادی) در انگلستان بین خاندان‌های لنکستر و یورک از موارد الهام‌بخش داستان بوده که در این مجموعه منعکس کنندهٔ نبرد خاندان لنیسترو استارک است. سرزمین وستروس با قلعه‌ها و شوالیه‌هایش نمادی از دوران اولیه قرون وسطی در اروپای غربی را به نمایش می‌گذارد. برای مثال شخصیت سرسی برگرفته از ایزابلا ملکه فرانسه (۱۲۹۵–۱۳۵۸ میلادی) است. مجموعه از ترکیبی از واقعیت‌ها همچون، دیوار هادریان، سقوط روم و افسانه آتلانتیس (والریا باستانی)، آتش یونانی بیزانسی‌ها (وایلدفایر)، حماسه ایسلندی عصر وایکینگ‌ها (آیرون‌بورن‌ها) و ایل مغول (دوتراکی‌ها) است که با نشانه‌هایی از جنگ صدساله (۱۳۳۷–۱۴۵۳ میلادی) و رنسانس ایتالیایی (۱۴۰۰–۱۵۰۰ میلادی) نیز الهام گرفته است.

نماد های بکار رفته در این سریال نیز جالب توجه می باشند:

عقاب نماد ایالات متحده آمریکا

خرس نماد روسیه

خروس نماد فرانسه

شیر نماد انگلیس

اژدها نماد چین

بز نماد قطر

و...

اما نماد گرگ چرا ؟ چرا خاندان استارکها، و در طول تاریخ ترکها (ترکهای ایران و جهان) همیشه برای شناساندن خود از نماد گرگ استفاده میکنند!

1- گرگ هیچ وقت به زوج خود خیانت نمیکند (ند استارک) ! خانواده را دوست دارد و با هم نوع خود ارتباط دارد و به بقیه بد بین است (اعضا شمال) همیشه به فکر انتقام است (آریا استارک) هرچه قدر هم بخواهد باز هم گرگ هست و خصوصیاتش را در خود دارد (جان اسنو) در میدان مبارزه هیچ وقت نمیمیرد مگر اینکه دشمنانش کمین کنند (راب استارک)

2-شمالی ها (کوه نشینان و جنگل نشینان) گرگ را نماد خود کردند، گرگ یعنی نماد شمال و کوهستان است، حیوانی که در کوهستان زیست میکند! حیوانی که تا ابد رام نمیشود!!! هیچ گرگی در ‫ سیرک دم تکان نداده است! کوهستان و جنگل سمبل نافرمانی و رستاخیز سیاسی بودند ، ولی کویر به عنوان هویت سیاسی قدرت حاکمان عنوان شد. حال در سریال بازی تخت و تاج هم میبینید هرچه به کویر نزدیکتر قدرت و تسلطگری بیشتر!! برده داری زیادتر، فحشا بیشتر...

شاه اصلی و خون خوارتر دورتر از مکان سرکشی، مکان مقاومت یعنی "کوهستان" قرار دارد. کویر نماد همواری ، سکوت و تثبیت و احاطه به احتمالات و دورنماهای سیاسی ست.

پس فقط گرگ هست که میتواند از کوهستان به کویر بیایید و تاج و تخت شیری که در کویر هست را به چالش بکشد!

سریال تاثیرات ویرانگری که قدرت طلبی و پیامدهای آن مانند فساد , قتل ,خیانت , کینه , تنفر و از بین رفتن احساسات انسانی بر روح انسان میگذارد را به خوبی به تصویر می کشد و آنها را نه به صورت شعاری بلکه از طریق وارد کردن شوک به بیننده و همینطور ایجاد همزادپنداری بین او و کاراکترمنتقل می کند. در اینجا قدرت بازیچه دست افراد نیست بلکه افراد بازیچه دست قدرت هستند آنها هرچقدر بیشتر خواهان قدرت می شوند روح آنها بیشتر مسموم می شود و جنون وحشتناکی بر زندگی آنها چیره می شود و همان اندازه نیز زندگی غم انگیزی برای دیگران رقم می زنند شجاعتی که سریال در نمایش تلخ ترین اتفاقات به خرج می دهد ستودنی است.